تاريخ : پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, | 15:38 | نویسنده : k.b

 





تاريخ : پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, | 15:37 | نویسنده : k.b

 

 

 

 

تصاویر زیباسازی نایت اسکین 



تاريخ : پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, | 15:25 | نویسنده : k.b

  دويست و پنجاه سال پيش از ميلاد در چين باستان شاهزاده اي تصميم به ازدواج گرفت. 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, | 15:20 | نویسنده : k.b

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:52 | نویسنده : k.b

 http://carphotoshop.persiangig.com/1341335205250073_large.jpg

 

 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:45 | نویسنده : k.b

http://carphotoshop.persiangig.com/83evd872vmhzfpsdqyzp.jpg 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:44 | نویسنده : k.b

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:31 | نویسنده : k.b

  

:if you want to be successful do this

look at your past by forgiveness

look at your now by pathetic

and

then look at your future with hope

 

اگر می خواهی به موفقیت دست پیدا کنی این کار ها را انجام بده:

به گذشته با گذشت نگاه کن

به حال با رقت و دلسوزی نگاه کن

و سپس به آینده ات با امید نگاه کن.

 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:17 | نویسنده : k.b

 اگه دیدی یه سوسک دمرو افتاده داره دست و پا میزنه ... نترس باهات کاری نداره فقط داره به قیافت میخنده

 


 



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : k.b

حیوان روز تولد شما کدام است؟



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:7 | نویسنده : k.b

 عشق مانند عابری است که گاه خود را به کوری میزند تا تو از خیابان عبورش دهی بی انکه بدانی عبورت داد



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:5 | نویسنده : k.b

ای دیو سیاه وحشت آور                       کی میشه نبینیمت دلاور!
فانی شده همّه ی جوونیم           از صبح تا حالا داریم می خونیم!
لطفی کن و منطقی نظر کن                  یک بار تو بیا و خطر کن!!
فکری بکن ای ساحل تشنه!                 ملت شده بهر علم گشنه
شل کن سر این کیسه ی لج را              آسان بکن این امر فرج را!
بگذار جوان به خود بیاید                       راحت تر از این بال گشاید
بگذار که علم جان بگیرد                           مگذار رقابتی بمیرد ...



تاريخ : چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, | 16:1 | نویسنده : k.b

 

فـــــکرش را بکـــــن! 

 

 


 

 



تاريخ : یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:, | 21:40 | نویسنده : k.b

به آن رفتم و مهم بردم ازیاد             پس از آن دیدم  مهم رفته بر باد 

                                                                                                              k.b



تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:51 | نویسنده : k.b

انسانهای کوچک ارزو میکنند و انسانهای بزرگ عمل! بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى، محبت اوست پس؛ محبت کنید چه به دوست، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.



تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:31 | نویسنده : k.b

 حافظ در سال 2010 (فشن ها بخونن) 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:28 | نویسنده : k.b
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:24 | نویسنده : k.b

 وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : k.b

 حتما نظر بدید



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:17 | نویسنده : k.b

 دو پسربچه ۱۳ و ۱۴ ساله کنار رودخانه ایستاده بودند که یکی از آن مردان شرور که بزرگ و کوچک حالی شان نمیشود ، برای سرکیسه کردنشان ، ابتدا به پسربچه ۱۳ ساله که خیلی هفت خط بود گفت: «من شیطان هستم اگر به من یک سکه ندهی همین الان تو را تبدیل به یک خوک میکنم.» پسربچه ی ۱۳ ساله زبر و زرنگ خندید و او را مسخره کرد و برایش صدایی درآورد! مرد شرور از رو نرفت و به سراغ پسربچه ۱۴ ساله رفت و گفت: «تو چی پسرم! آیا دوست داری توسط شیطان تبدیل به یک گاومیش شوی یا اینکه الان به ابلیس یک سکه میدهی؟» پسربچه ۱۴ ساله که برعکس دوست جوانترش خیلی ساده دل بود با ترس و لرز از جیبش یک سکه ۵۰ سنتی درآورد و آنرا به شیطان داد! مرد شرور اما پس از گرفتن سکه ۵۰ سنتی از پسرک ساده دل ، به سرلغ پسرک ۱۳ ساله رفت و خشمش را با یک لگد و مشت که به او کوبید ، سر پسرک خالی کرد وبعد رفت.
چند دقیقه بعد پسرک زبر و زرنگ به سراغ پسرک ساده دل آمد و وقتی دید او اشک میریزد علت را پرسید که پسرک گفت: «با آن ۵۰ سنت باید برای مادر مریضم دارو میخریدم.»
پسرک ۱۳ ساله خندید و گفت: «غصه نخور ، من ۳ تا سکه ۵۰ سنتی دارم که دو تا را میدهم به تو.»
پسرک ساده دل گفت: «تو که پول نداشتی!»
پسرک زرنگ خندید و گفت: «گاهی میتوان جیب شیطان را هم زد!»



تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:15 | نویسنده : k.b

 غول چراغ جادو



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:6 | نویسنده : k.b

 روزي مرد جواني وسط شهري ايستاده بود و ادعا مي كرد كه زيبا ترين قلب را درتمام آن منطقه دارد.



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:3 | نویسنده : k.b

داستان ديوانگی و عشق



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 16:1 | نویسنده : k.b

 پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم

 

نظرتو بگو



تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 15:56 | نویسنده : k.b

  شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 15:48 | نویسنده : k.b

 دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی



تاريخ : جمعه 7 مهر 1391برچسب:, | 15:41 | نویسنده : k.b

  چشمای مغرورش هیچوقت از یادم نمیره .
رنگ چشاش آبی بود .
رنگ آسمونی که ظهر تابستون داره . داغ داغ…



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | 22:23 | نویسنده : k.b

 چه کسانی گرانترین حلقه های ازدواج را درجهان دارند؟ + عکس

فهرست 10 انگشتر با ارزش در طول تاریخ



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | 22:19 | نویسنده : k.b

 در یک حادثه در ژاپن، ۸ دستگاه خودروی فراری و لامبورگینی با هم تصادف کردند. گفته می شود، ارزش تقریبی خودروها به بیش از یک میلیون دلار می رسد.



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | 22:15 | نویسنده : k.b

 نوع جدیدی از چای به بازار معرفی شده است که شاید به زودی مورد توجه دوستداران چای در سراسر دنیا قرار بگیرد. این چای گرانقیمت که گفته می شود هر کیلوی آن ۶۹۰۰۰ دلار است را می توان به عنوان گرانترین چای دنیا شناخت.

اما چه چیز سبب شده است تا این چای چنین قیمتی داشته باشد.شاید اگر از محتویات این چای باخبر شوید کاملا متعجب شوید این چای از مدفوع پاندا تهیه می شود و به عنوان گرانترین چای در دنیا شناخته می شود.

یک پروفسور چینی روشی را یافته است که می تواند با استفاده از مدفوع پاندا نوع چای بسیار خوش عطر و خوش طعم درست کند که به نظر می رسد مود توجه ذائقه همه چایخوران از سراسر دنیا قرار خواهد گرفت.
هم اکنون این دانشمند ومحقق چینی ۵ تن مدفوع پاندا جمع آوری کرده تا از آنها برای ساخت چای گران قیمت استفاده کند.بر طبق گفته ها خرس های پاندا که گیاه خوار هستند و عمدتا از گیاه بامبو تغذیه می کنند در حین فرایند گوارش تنها ۳۰ درصد از چیزی که می خورند را هضم میکنند و ۷۰ درصد از چیزی که می خورند را دفع می کنند.
ولی به جهت اتفاقاتی که در معده آنها روی بامبوهایی که خورده اند اتفاق می افتد مدفوع آنها به منبعی غنی از مواد معدنی و انواع فیبر که برای درمان انواع سرطان موثر است تبدیل می گردد.

 

 



صفحه قبل 1 ... 32 33 34 35 36 ... 42 صفحه بعد

چاقو